رفته بودم فروشگاه ..
یكی از این فروشگاه بزرگا , اسم نمیبرم تبلیغ نشه براش !
یه پیرمرد با نوه اش اومده بود خرید، پسره هی زِر زٍر می كرد. پیرمرد می گفت: آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!
جلوی قفسه ی خوراكی ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد ..
پیر مرده گفت: آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.
دَم صندوق پسره چرخ دستی رو كشید چنتا از جنسا افتاد رو زمین، پیرمرده باز گفت: فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم میریم بیرون!
من كف بُر شده بودم.
بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی كارت درسته این همه اذیتت كرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!
پیرمرده با این قیافه :| منو نگاه كرد و گفت:
عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون پدر سگ اسمش سیامكه !!
كنـون رزم ویـروس و رستم شنو . . . دگـــرها شنیــدستی این هـم شنـو
كـه اسفنـدیـارش یكـی دیسك داد . . . بگفتـا بــه رستم كــه ای نیكــــزاد
در این دیسك باشد یكی فایل ناب . . . كه بگــرفتم از سـایت افــــراسیاب
چنیــن گفت رستـم بـه اسفنـدیـار . . . كه مـن گشنمـه نـون سنگك بیـــار
جوابش چنین داد خنــدان طــرف . . . كه مـن نـون سنگك نـدارم بـه كف
برو حال می كن بدین دیسك هان ! . . . كه هـم نـون و هـم آب باشد درآن
تهمتن روان شـد سـوی خانـه اش . . . شتابـان بــه دیـــدار رایــانــه اش
چـو آمـد بـه نزدیـك مینی تاورش . . . بــزد ضــربه بـر دگمــــة پاورش
دگـر صبـر و آرام و طاقت نداشت . . . مران دیسك را در درایوش گذاشت
نكـرد هیـچ صبر و نـداد هیـچ لفت . . . یكـی لیست از روت دیسكت گـرفت
در آن دیسك دیدش یكی فایل بود . . . بــزد انتـــر آنجــا و اجــرا نمــود
كز آن یك دمو شد پس از آن عیان . . . ابا فیلــم و مـوزیك و شرح و بیان
به ناگـه چنان سیستمش كرد هنگ . . . كه رستم درآن مانده مبهوت و منگ
چـو رستم دگـربـاره ریست نمود . . . همـی كرد هنگ و همان شد كه بود
تهمتــــن كلافـــه شـــد و داد زد . . . ز بخـت بــد خویش فـــریــــاد زد
چـو تهمینـه فـریاد رستـم شنــود . . . بیــامــد كــه لیسانس رایــانه بود
بــدو گفت رستـم همــه مشكلـش . . . وز آن دیسك و بــرنامة خوشگلش
چـو رستـم بـدو داد قیچی و ریش . . . یكـــی دیسك بوت ایبل آورد پیش
یكـی تول كیت انـدر آن دیسك بود . . . بـــرآورد آنـــرا و اجـــرا نمـــود
همی گشت تول كیت ، هارد اندرش . . . چـــو كـودك كـه گردد پی مادرش
بـه نـاگـه یكـی رمـز ویروس یافت . . . پــی حـذف امضـای ایشان شتافت
چـو ویــروس را نیـك بشنـاختش . . . مــر از بــوت سكتور بــرانداختش
یكـی ضـربـه زد بر سر تـول كیت . . . كـه هــر بایت آن گشت هشتاد بیت
بـه خاك انـدر افـكند ویــروس را . . . تهمتـن بــه رایــانــه زد بــوس را
ای خدا HARD دلم FORMAT مکن / FILD من را خالی برکت مکن
OPTION غم را خدایا ON مکن / FILE اشکم را خدایا RUN مکن
DELTREE کن شاخه های غصه را / سردی و افسردگی را هرسه را
JUMPER شادی بیا تا SET کنیم / سیستم اندوه را RESET کنیم
نام تو PASSWORD درهای بهشت / آدرس E-MAIL سایت سرنوشت
ای خدا روز عزل CAD داشتی /MOUSE داشتی تو مگر PAD داشتی؟
که چنین طرح D3 میزدی / طرح خود بر روی CD میزدی؟
تا نیفتد BUG در اندیشهمان / تا که ویروسی نگردد ریشهمان
ای خدا از بهر ما ایمن فرست / بهر دلهای پرآتش FAN فرست
ای خدا حرف دلم با کی زنم؟ / HELP میخواهم که F1 میزنم!
ای خدا hard دلم format نما / از فریب ناکسان راحت نما
جمله ویروسند مردمان دون / استغیرالله مما یفترون
فایل عشقت را کپی کن در دلم / deltree کن شاخه های باطلم
jumper روح خلائق set نما / گام هاشان در رهت ثابت نما
گر ز انفاست دلی scan شود / از شرور دید و دذ ایمن شود
بهر روی زرد سیمین تن فرست / بهر دمهای پر آستر fan فرست
ای خدا file عذابت run مکن / با ضعیفان هیچ جز احسان مکن
از همان صبحی که اول گل دمید / بی نیاز از cod خدایش آفرید
کارگاه آفرینش cod نداشت / ram نبود و mouse آن همpad نداشت
عشق گل حق در دل بلبل نهاد / بر شقایق داغ چون lable نهاد
system عشقش بری از هرerror / گوهر مهرش در سینه همچو دُر
عشق نرم افزار راه انداز ماست / عشق password و وصال کبریاست
خالی از عشق و محبت دل مباد / بی صفا چون عاصی intel مباد
بهتر آن باشد سرودن ول کنم / زین تن خاکی دَمی dos shell کنم
نبــــــــــــرد رســـــــتـــــم و جـــــــومــــــــونگ(خیلی باحاله)
کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم
رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:
منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت
جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:
تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی
در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:
چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین
بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:
جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!
و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:
و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!
و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!
پودر گیاهی ماریانا تنگ کننده واژن
----------------------